English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9102 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
optimum tree search U جستجوی بهینه درخت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
tree bench [bench encircling a tree trunk] U نیمکت [دور تنه ] درخت
optimum U بهینه
optimum U سیستم کدگذاری که سریع ترین دستیابی و بازیابی را به داده ذخیره شده دارد
optimum U بهترین امکان
optimum value U مقدار بهینه
optimum U حالت مطلوب
optimum U درجه لازم
optimum U حد مطلوب
optimum U مناسب
optimum U مطلوب
optimum U حدمتناسب
optimum U مقدار مطلوب
optimum output U تولید مطلوب
optimum point U نقطه مطلوب
optimum point U نقطه ایده ال
optimum population U حد مطلوب جمعیت
optimum programming U برنامه نویسی بهینه
optimum schedule U مطلوبترین برنامه اجرائی برنامه ایکه مخارج پروژه رابه حداقل می رساند
optimum speed U سرعت مطلوب
optimum speed U کندی بهینه
optimum temperature U دمای بهینه
optimum output U تولید بهینه
optimum moisture U رطوبت بهینه رطوبت مناسب
optimum code U برنامه بهینه دستورالعملهای بهینه
optimum coding U برنامه نویسی بهینه
optimum height U حداکثر ارتفاع
optimum height U ارتفاع حداکثرقابل استفاده
optimum height U ارتفاع مطلوب
optimum moisture U نم بهینه
optimum allocation of resources U تخصیص مطلوب منابع
optimum moisture content U درصد رطوبت مناسب خاک
search U جستجو برای یک موضوع داده
search U فرآیند جستجو و مشخص کردن یک حرف یا کلمه یا بخشی از داده در متن یا فایل
search U جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
search U بررسی میشود تا به عنصر مورد نظر برسیم
search U جستجویی که هر عنصریت
search U 1-کلمه یا عبارتی که باید در متن پیدا شود.2-فایل یا داده دیگری برای انتخاب رکوردهای مختلف در پایگاه داده ها
search U جستجوی متن ها روی یک موضوع خاص با یک داده مشخص
search U روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
search U نرم افزاری که جستجو در پایگاه داده را انجام میدهد وقتی که کاربر تقاضای یافتن اطلاع دارد
search U جستجو کردن
in search of U بجستجوی
in search of U در جستجوی
right of search U حق بازرسی کشتی در دریاها
right of search U حق جستجو
right of search U حقی که کشتیهای دول متحارب برای جستجوی ناوگان ممالک بیطرف به منظور مطمئن شدن از بیطرفیشان دارند
the search of U جستجوی چیزی
to search for anything U پی چیزی گشتن
to search for anything U چیزیراجستجو کردن
to search out U پیدا کردن
search U روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
search U تفتیش
to search after U زیر و رو کردن
search U تکاپو بازرسی
search U تجسس
search U جستجو
search me <idiom> U نمی دونم ،ازکجا بدونم
to search [for] [someone] U دنبال [کسی] گشتن [ برای مثال پلیس]
to search U گشتن [جستجو کردن]
to search U جستجو کردن
to search after U جستجو کردن
to search after U تحقیق کردن
to search after U کاوش کردن
to search after U بازرسی کردن
search U کاوش
search U جستجوکردن
search U گشتن
search U بازرسی کردن
search U شناسایی کردن
search U مراقبت کردن از زمین
search U درو در عمق با اتش
search U تلاش
search U بررسی وشناسایی زمین
search U تجسس کردن
search U تجسس تفتیش کردن وارسی کردن وارسی
search U بررسی خریدار ملک جهت اطلاع از اشکالات احتمالی مربوط به مبیع
search U کاوش کردن زمین
search and clear U جستجو و پاک کردن دشمن
search one's soul <idiom> U کنکاش کردن درمورد بی گناهی کسی
search mission U ماموریت تجسس زمینی به وسیله هواپیما
search result U نتیجه جستجو
fibonacci search U جستجوی فیبوناچی
global search U جستجوی سراسری
intercepting search U کاوش برای رهگیری هوایی تجسس با رادار به منظوررهگیری
linear search U جستجوی خطی
multifile search U جستجوی چند پروندهای
search and replace U جستجوی کلمه پرداز و تابع جایگزینی مربوط به فایل کامل یا متن
search results U نتایج جستجو
search results U نتیجه های جستجو
To search ones conscience . U کلاه خود را قا ضی کردن
body search U بازرسیبدنی
search party U دستهی جستار گرد
search memory U حافظه جستجو
search radar U رادار تجسسی
search string U رشته جستجو
search sweeping U مین روبی مراقبتی
search sweeping U مین روبی ازمایشی
sector of search U منطقه کاوش
sector of search U منطقه مراقبت رادار
sector of search U منطقه تجسس رادار
sequential search U جستجوی ترتیبی
specific search U شناسایی مخصوص
search light U نورافکن
search key کلید جستجو
search party U گروه پیگرد
search parties U دستهی جستار گرد
search parties U گروه پیگرد
retrospective search U جستجوی متن ها دریک موضوع مشخص ازیک داده
visit and search U بازدید و تجسس کردن ناو
search and replace U خصوصیتی در کلمه پرداز که به کاربر امکان یاتن کلمه یا عبارت خاص میدهد وآنرا با کلمه یا عبارت دیگری جایگزین میکند
search and replace U جستجو و جایگزینی
search and rescue U عملیات تجسس و نجات
search cycle U چرخه جستجو
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
specific search U تجسس اختصاصی منطقه
fibonacci search U جستجو فیبو ناجی
dichotomizing search U جستجوی دو حالته
search warrants U حکم تفتیش
search warrants U اجازه تفتیش
disjunctive search U جستجو برای داده هایی که لااقل با یکی از اعداد کلید مط ابق هستند
dichotomizing search U جستجوی دوقسمتی
blind search U جیستجوی بی نتیجه
dichotomizing search U روش جستجو سریع برای استفاده از لیست داده ها.
backward search U جستجوی پسرو
binary search U جستجوی دوتایی
binary search U جستجوی دودوئی
cover search U جستجوی بهترین منطقه پوشش عکاسی هوایی
dichotomizing search U جستجوی دورستهای
chaining search U جستجوی زنجیرهای
search warrants U حکم بازرسی و ورود
search warrants U حکم تفتیش منزل
search coil U پیچک کاشف
air search U مراقبت هوایی
exhaustive search U جستجو هر رکورد در پایگاه
air search U تجسس هوایی
antisubmarine search U عملیات تجسس ضد زیردریایی
antisubmarine search U کاوش ضد زیردریایی
area search U کاوش منطقه
area search U کاوش منطقه با دیدبانی بصری کاوش منطقهای
area search U جستجوی ناحیه
search warrant U حکم بازرسی و ورود
search warrant U حکم تفتیش منزل
area search U جستجوی ناحیهای
area search U جستجوی دامنهای
search warrant U حکم تفتیش
search warrant U اجازه تفتیش
case sensitive search U جستجو برای حساسیت نسبت به بزرگ یا کوچک بودن حرف
air search radar U رادارردیابهوایی
automatic search jammer U دستگاه پخش پارازیت خودکاردر دستگاههای ردیابی دستگاه پخش پارازیت خودکار
search light illumination U روشنایی با نورافکن
parallel search storage U انباره جستجوی موازی
quadratic quotient search U الگوریتم بازرسی کننده که به هنگام تست مکانهای بعدی جدول از یک ادرس دوگانه استفاده میکند
track search keys U کلیدهایجستجویزمان
edit/search buttons U دکمهجستجوگر
search light illumination U روشن کردن منطقه با نورافکن
search attack unit U یکان تجسس و تک ضدزیردریایی
search attack unit U ناو گروه شکارزیردریایی
edit/search buttons U اصلاحگر
global search and replace U جستجو و جایگزینی سراسری
total search result U مجموع نتیجه جستجو
air search attack unit U تیم تجسس و نابودی هوایی تیم تک اکتشافی هوایی
HE has plenty of excuses who is in search of trick. <proverb> U ییله جو را بهانه بسیار است .
tree U مشاهده پروندههای ذخیره شده روی دیسک ه برای نشان دادن پرونده ها و زیرپرونده ها مرتب شده اند
tree U سیستم داده که هرداده یا گره آن فقط دو انشعاب دارند
tree U بشکل درخت شدن
tree U درتنگنا قرا ردادن
tree U شجره النسب درخت کاشتن
tree U فرمان TREE
tree U بدرخت پناه بردن
tree U شجر
tree U درخت
tree U مین میکند
tree U سیستم ساختار داده که هر داده به دادههای دیگر بوسیله انشعابها وصل است .
tree U شاخسار
tree U روش سریع انتخاب که اطلاع اولین مرتب کردن در مرحله دوم استفاده میشود تا سرعت انتخاب بالا رود
the f. of a tree U برگهای درخت
before the tree U جلو درخت
tree U قالب کفش چوبه دار
tree farm U خزانه درخت
to lop a tree U درختی را آراستن
tree surgeon U ویژه گر برش و قطع بخشهای بیماری زده یا پوسیده درختان
to prune a tree U سرشاخه درختی را زدن
abel tree U درخت سپیدار که نام لاتین ان alba populus است
to girt a tree U دوردرختی راپیمودن
to lop a tree U سرشاخه درختی را زدن
tree diagram U نمودار درخت
tree surgery U تشریح علمی درخت
pulm tree U درخت نارگیل
agriot tree U چوب چپق
tree farm U محوطه درخت کاری جنگل
to prune a tree U درختی را آراستن
tree house U خانه بالای درخت
tree network U شبکه درختی
to truncate a tree U شاخههای درختی را زدن
to spray a tree U داروی ویژه بردرختی افشاندن تا انکه میکربهای ان کشته شود
tree planting U درختکاری
tree sort U مرتب کردن درختی
tree structure U ساخت درختی
tree structure U ساختار درخت
to shin up a tree U از درختی بالارفتن
Recent search history Forum search
2من نمیتونم از دیکشنری فارسی به انگلیسی استفاده کنم چرا
1The below message appears under Search line
0chiropractor
0no matter te tailoring of the situation one goal remains at the end of every school search matching
0این متن را می خواهم در تحقیقم استفاده کنم اگر کمکم نماید ممنون می شوم
0این متن را می خواهم در تحقیقم استفاده کنم اگر کمکم نماید ممنون می شوم
0این متن را می خواهم در تحقیقم استفاده کنم اگر کمکم نماید ممنون می شوم
0این متن را می خواهم در تحقیقم استفاده کنم اگر کمکم نماید ممنون می شوم
0این متن را می خواهم در تحقیقم استفاده کنم اگر کمکم نماید ممنون می شوم
0این متن را می خواهم در تحقیقم استفاده کنم اگر کمکم نماید ممنون می شوم
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com